توی پرفکت ورلد، هنیبال بابای ناتنیمه که شبا یواشکی میرم از لای در اتاق کارش نگاش میکنم وقتی داره نقشه قتل یه آدم جدیدو میکشه، بعدشم عصبانی میشه و زندانیم میکنه تو اتاقم تا ابد و شکنجم میکنه نارننعلبزاختخه مخصوصا با اون روشای روانشناسی عجیبش
و ازم استفاده میکنه
فک کنم خیلی هورنیم اثرات بهاره. جذابیت مس میکلسون هم بی تاثیر نیست. خدافز
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 43
میخوام بلخره بهش اعتراف کنم
من حس میکنم ازش شکست خوردم و این وحشتناک ترین حسیه که تو تمام زندگیم داشتم
واقعا حس میکنم بازی رو اون برده یا داره میبره
و نمیتونم اینو تحمل کنم
و بخاطر همین نمیتونم ازش جدا شم
چون دنبال یه فرصتی میگردم برای تغییر دادن نتیجه
ولی انگار بدتر و بدتر میکنه قضیه رو اینکارم
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 27
ب کمکت احتیاج دارمم 152...
برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 50
این حس ذوق و هیجان و اشتیاقِ یهویی حتا بعد از یه منتال بریک دون که همیشه باهام بوده، جدا بزرگترین دشمنمه
بدترین تصمیما و انتخابای زندگیمم واسه همین موقه هاس:"
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 53
جری برودوس یه سریال کیلر تو دهه۶۰ بود که زن هارو ب بهونه عکاسی از چهره زیباشون میکشوند تا گاراژ خونش
وقتی هولدین فورد ازش پرسید وقتی مقتول باهات همکاری میکرد(ب راحتی میپذیرفت بیاد تو گاراژ که ازش عکاسی کنی)ازین لذت میبردی؟ و اون گفت "این چیزیه که گیرت میاد وقتی بخوای مردم بهت نگاه کنن"
یه سایکوپت میتونه شخصیت قضاوتگر مطلقی داشته باشه و این جالبه
شاید دنیا بهش احتیاج داره
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 46
برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 30
میتونم بگم این سخت ترین تصمیم زندگیم بود
ولی خب به خودم اعتماد دارم. قبلا شک داشتم ب بضی از تصمیمام ولی خب الان همچی قشنگ تر شده
فقط باید نزدیک ترین راه رسیدن ب لذت و آزادیو انتخاب کرد
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 49
بعد ازینکه ازاد شدم تازه متوجه میلم به کنترل شدن شدم
و احساس میکنم این اصلی ترین معیار ناخودآگاهم بوده برای انتخاب
خیلیم عجیب نیس برام ولی خب همیشه در حال ثایت کردن به خودم و بقبه بودم ک ی ادم کنترل گر و سلطه طلب چقدر میتونه مخرب باشه
جالبیش اینجاست خودم همچین ادمیم، فقط سرکوبش میکنم چون برام جذاب نیست
بهرحال مطمعنم اگه زندانیم میکرد هیچوقت ب رفتن فکرم نمیکردم
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 37
استرس دارم
خیلی استرس دارم
ینی چی میشع-_-
واااای باورم نمیشه ک الان تو این موقعیت قرار دارم:)))
ولی همچین بدم نی
امیدوارم هراتفاقی میخاد بیوفته،اتفاق خوبی باشه-.-
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 62
چقدر زود یک سال از نوشته های احمقانم که الان وقتی میخونمشون خندم میگیره گذشت
ولی مهم اینه اونموقه باز یه چیزی واسه نوشتن داشتم...
الان اونقدری با کلمه ها و احساساتم غریبه شدم که نمیتونم بنویسم.
روزای تکراری.
152...برچسب : نویسنده : itsmoonchild بازدید : 44